جنگ افغان ها برای بدست آوردن قوری چینی حمید

پدر دوستم با اشتیاق ما را به خانه هدایت کرد، جایی که تخمه های آفتابگردان سرخ شده و دو جعبه قهوه مارک که معمولاً به ندرت از آنها جدا می شد، در خانه گذاشته بودند. پیرمرد با مهربانی اجازه داد ما قهوه بنوشیم، چون دید هیچ کدام از ما قهوه بنوشیم، با حالتی ناامید چای دم کرد، انگار نباید در سن و سال خود قهوه بنوشیم.

در این زمان متوجه قوری چای شدم.این قوری یک قوری چینی حمید بنفش کمیاب در بازار است.ممکن است به خاطر چای سازی مکرر باشد.دستگیره و درب قابلمه با دست صیقل داده شده است.

با فریبکاری از زندگی با تماشای خواهر دوستم (که در حال حاضر مادر یک کودک 5 ساله است)، جعبه چای آهنی را باز می کند، مقداری برگ چای ناشناس را بیرون می آورد، داخل قوری می گذارد و آب جوش را در قمقمه می ریزد.

لیوان های چای را که از قبل تمیز شده بودند بیرون آورد و یکی یکی روی میز گرد گذاشت و سپس آب داخل قوری را به آرامی در یک فنجان ریخت و سپس اولین فنجان چای را که فکر می کرد می خواهد برود ریخت.

قوری

دوباره به مهمانان در قابلمه ارائه دهید. بعد از مدتی شروع کرد به ریختن آب در فنجان های چای، چای در حال غلت خوردن بود تا رنگ سبز روشنی پیدا کند و عطر کمرنگ چای با گرمای پیچ خورده به مشام می رسید.

به دلایلی ناگهان احساس کردم که در دوران کودکی ام به دوران کودکی و خانه قدیمی ام باز می گردم، همین عطر چای بود که افکار گمشده ام را برانگیخت.

در اعماق کوه Yimeng، روش درست کردن چای در زادگاه من در حومه شهر هنوز حفظ شده است. این یک روش قدیمی و ساده برای نوشیدن چای و پذیرایی از مهمانان است که به راحتی قابل یادآوری است.

نمی دانم این نمونه اولیه مراسم چای است یا ساده سازی مراسم چای، اما نان تست و نوشیدن چای به وضوح آداب اولیه مهمان نوازی را منتقل می کند و آداب و رسوم کهن مهمان نوازی در روستاها را حفظ کرده و ادامه می دهد.